این مصاحبه در دو بخش تنظیم شده است، که بخش اول آن توسط خانم فرح حسین زاده از دانشجویان رشته فناوری اطلاعات دانشگاه کردستان و از اعضای انجمن IEEE انجام شده است. خانم حسین زاده این مصاحبه را در سال 88 به صورت حضوری با آقای دکتر ترتیب داده بودند. بخش دوم توسط آقای عظیمی پناه و به صورت غیرحضوری بوده که در آن با همکاری جناب آقای دکتر بیورانی بخش اول مصاحبه نیز به روز شده است.
امیدواریم که نمونه افراد بزرگوار و زحمت کشی همچون دکتر بیورانی در جامعه ما بیشتر شوند و نیز امیدواریم این مصاحبه امیدبخش تمام کسانی باشد که در راه کسب علم ناملایمات آنها را آزرده است. لازم به ذکر است که آقای دکتر هم اکنون به عنوان استاد در گروه مهندسی برق دانشگاه کردستان مشغول خدمت به هموطنان خود می باشند.
با تشکر فراوان از آقای دکتر بیورانی و خانم حسین زاده برای همکاری ایشان با وبسایت بانه پدیا.
بخش اول:
در این شماره از مجله ی IEEE تصمیم گرفتیم با استادی مصاحبه کنیم که عضو ارشد (Senior Member) IEEE است و موفقیت ها و اخلاق خوبشون زبانزد تمام کسانی که ایشون رو می شناسن وبه نحوی با ایشان ارتباط دارن. پس سردبیر مجلمون وقت قبلی گرفت و من هم رفتم برای مصاحبه. سلام کردم ورو صندلی که روبروی استاد بود نشستم وبعد دو سه دقیقه شروع کردم به سوال پرسیدن.خداییش خیلی مفید بود.سعی کردم چیزی که در اون مصاحبه گذشت رو با دقت تمام رو کاغذ بیارم.استادی با این مرتبه علمی و اخلاقی آنهم در دانشگاه کردستان(زنده باد دانشگاه کردستان) . با ما همراه باشید و بیوگرافی شیرین این استاد عزیز رو از زبان خود ایشان بشنوید.
1.در آغاز خودتان را به طور کامل معرفی کنید.از شهر و محله و خانواده تان بگویید.
حسن بیورانی هستم . در سال 1346 در اطراف سردشت متولد شدم.
2.استاد از دوران قبل از ورود به دانشگاه خود برای ما بگید.
من دوره ی دبستان و راهنمایی را در شهر بانه و دوران دبیرستان را در سه شهر بانه، تهران و ارومیه به پایان رساندم. از همان سوم راهنمایی تمام هدف های خود را مشخص کرده بودم. به رشته ی الکترونیک خیلی علاقه داشتم. به همین دلیل از همون ابتدا دوست داشتم که از یه جایی شروع کنم، به طوری که وقتی اول دبیرستان بودم، به همراه پدرم برای یادگیری به یک تعمیرگاه رادیو و تلویزیون رفتم . ولی آنجا هم خیلی موثر نبود پس به پیشنهاد برادرم تصمیم گرفتم که به تهران بروم و همزمان با گذراندن دوم دبیرستان در آنجا در یک دوره ی رسمی آموزش رادیو و تلویزیون شرکت کنم. سپس به بانه برگشتم و چون بانه در آن زمان در شرایط جنگی بود به ناچار سوم دبیرستان را بدون معلم یعنی به صورت خودخوان سپری کردم و چون سال چهارم دبیرستان را هم نمی شد بدون دبیر بخوانم ، خانواده ام با تلاش برادر بزرگم (علی) به شهر ارومیه نقل مکان کردند. وقتی نتیجه ی کنکور اعلام شد من در سردشت بودم و اطلاعی از آمدن نتیجه ها نداشتم . خانواده ام که خودشان هم دیر فهمیده بودند به هر نحو ی که بود، با من تماس گرفتند. رتبه ام خوب بود. وقتی به ارومیه رسیدم حدودا دو ساعت برای تعیین رشته وقت داشتم چون ساعت11 به ارومیه رسیدم و ساعت 2 باید آن را تحویل پست می دادم، پس با عجله کد تمام رشته های الکترونیک را وارد کردم حتی بدون اینکه اولویت شهر ها را در نظر بگیرم. فکر کنید چه انتخاب رشته ای از آب در آمد. شهریور که جواب کنکور آمد، من مهندسی الکترونیک دانشگاه فردوسی مشهد قبول شده بودم.
3. از دوران دانشگاهیتان برایمان بگید.
لیسانس را در فردوسی مشهد به پایان بردم و چون در دانشگاه خیلی بهم سخت گذشته بود اصلا قصد ادامه تحصیل نداشتم.24 سالم بود و با خانمم که فارغ التحصیل رشته ی مامایی دانشگاه اصفهان بودند و دربیمارستان بانه مشغول به کار بودند ، نامزد کردم . دوست داشتم کار کنم ولی در بانه برای یک فارغ التحصیل الکترونیک کاری نبود.باید نزدیک ترین جا رو انتخاب می کردم پس با یکی از دوستام که در سنندج بود یک شرکت زدیم ولی بعد از چند ماه خبر اومد که باید سربازی برم . چون مدیر آن شرکت من بودم پس تصمیم گرفتم که در آموزش و پرورش سنندج امریه بگیرم و سه ماهی که اجباری بود را گذراندم ولی روزی که اسامی افراد امریه دار رو می خواندند با کمال تعجب دیدم اسم من توی لیست نیست. کلی این ور اون ور دنبالش رفتم و تلاش کردم ولی گفتند همینه که هست و تازه گفتند امکان ادامه خدمت سربازی برای شما در استانهای کردستان و آذربایجان غربی وجود ندارد. نمی تونم بگم چه حالی داشتم، تمام برنامه ریزی هام به هم خورده بود. به ناچار به شرکت رفتم و مساله رو بهشون گفتم ودر کمال ناباوری استعفانامه رو از شرکتی که خودم در به وجود آوردنش سهیم بودم نوشتم. در آن لحظات فقط دعا می کردم که جاهای دورتری چون سیستان و بلوچستان و خراسان نیفتم. ولی خوشبختانه در امتحانی که برای مرکز آموزش تحقیقات الکترونیک و مخابرات نزاجا می گرفتند من جزو سه نفر پذیرفته شده بودم. چیزی که می تونم از اونجا بگم اینکه آدم های واقعا آکادمیک و باسوادی اونجا بودند، محیطی که کاربرد رشتمو می دیدم و همونجا بود که به ادامه ی تحصیل آنهم در گرایش کنترل علاقه مند شدم. این دوره را به عنوان نقطه عطفی در زندگی علمی خود می دانم. سه ماه قبل از اینکه سربازیم تموم بشه برای امتحان کارشناسی ارشد شرکت کردم و در دانشگاه خواجه نصیر پذیرفته شدم. در دوران ارشد بالاترین معدل را کسب کردم و به همین دلیل پیشنهاد ادامه تحصیل در دوره ی دکتری بدون کنکور را دریافت کردم. ولی به خاطر زندگی مشترک تعطیل شده ام قبول نکردم و بلافاصله به کار در شرکت برق منطقه ای غرب مشغول شدم. به مدت 4 سال کارشناس مطالعات سیستم، مسئول پروژه AOC، و مدیر دفتر تحقیقات شرکت برق منطقه ای غرب بودم و همزمان در مجتمع آموزشی غرب، دانشگاههای رازی و کردستان تدریس می کردم. ولی بعد از مدتی احساس کردم دیگر آنجا چیززیادی برای یاد گرفتن وجود ندارد. سال1380 بود که به دانشگاه کردستان آمدم و به عنوان مربی مشغول به کار شدم. بعد از یک ترم احساس کردم که باید ادامه تحصیل بدم. رزومه ی خود را برای بورس تحصیلی به دو کشور ژاپن و انگلستان فرستادم که در دانشگاه شیفلد انگلستان و 7 دانشگاه معتبر ژاپن بورس تحصیلی ام پذیرفته شد. پس از مشورت با همسرم و سایرین دانشگاه اساکای ژاپن را برای ادامه ی تحصیل انتخاب کردم. آنجا 6ماه دوره ی آموزش زبان ژاپنی داشتم وقانون این بود که بعد از گذراندن یکسال، تحت عنوان "دانشجوی بی درجه" درامتحان ورودی دانشگاه شرکت کنی. پس از گذشت دو ماه از شروع کلاس زبان ژاپنی به آزمایشگاه استادم رفتم. آنجا کار می کردم و در حدی فعالیت کردم که استادم گفت که در مورد شما به گذراندن یک سال “دانشجوی بی درجه” نیازی نیست و در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کن. همین کار را کردم و قبول شدم. وارد دوره ی دکتری شدم. بعد از دو سال بیش از 10 مقاله ی مجله ای معتبر و 20 کنفرانس بین المللی داشتم. چیزی که برای دفاع دوره ی دکتری لازم بود 3 مقاله ی مجله ای معتبر و 5 کنفرانس بین المللی بود.عصر روزی که روز قبلش نتایج کارم را به استادم ایمیل کرده بودم، استادم آمد و به زبان ژاپنی گفت: "حسن ماتتی کوداسای" که معادل جمله انگلیسی “Hassan stop please” است و به معنی "حسن کافیست، لطفا دست نگهدار!" می باشد. او گفت که ما تصمیم گرفته ایم که به عنوان جایزه تو را دو ساله فارغ التحصیل کنیم. سه ماه قبل از فارغ التحصیلی برای امتحان بورس JSPS
(Japan society for promotion of science) در مقطع postdoctoral شرکت کردم و پذیرفته شدم.در سال 2006 این دوره را که دو سال به طول انجامید به پایان رساندم. استادم که از تصمیم برگشت من به ایران اطلاع پیدا کرده بود گفت که شاید پشیمان شوی پس جایت را در مقام استادیاری تا 6 ماه برایت رزرو می کنیم. در سال 85 بود که به ایران برگشتم. بعد از یک سال تدریس در دانشگاه کردستان احساس کردم که دوباره به یک کار تحقیقاتی نیاز دارم. در همین زمان محققان استرالیایی که نتایج تحقیقات من را در زمینه ی کاری خودشان جالب یافته بودند مرا به عنوان استاد مدعو به دانشگاه صنعتی کوئینزلند دعوت کردند. پیشنهاد ایشان را پذیرفتم و به مدت یک سال تحصیلی (87-86) را آنجا بودم و سپس به دانشگاه کردستان برگشتم. تالیف حدود 5 مقاله و یک کتاب از نتایج کارهایم در آنجا بود. بعد از یک سال از طرف یک دانشگاه در ژاپن دعوت شدم تا به عنوان استاد و برای تدریس و تحقیق به آنجا بروم. تالیف حدود 15 مقاله و یک کتاب نیز از نتایج کارهایم در مدت یکسال اقامت در آنجا بود.
4.استاد موفقیتهایتان بسیار زیباست و هر کسی را به تحسین وا می دارد. شاید بقیه فکر کنن که شما خیلی کم تفریح می کنید، دوست دارم که از علاقه تان به کارای غیر درسی و تفریحی بگید.
من در دوران دبیرستان نقاشی و خطاطی می کردم. به پیاده روی و فیلم خیلی علاقه دارم. به کوهنوردی، دوچرخه سواری و شنا هم همیشه علاقه داشته ام. سعی میکنم کارهای درسی و تحقیقاتی را هم در محل کارم انجام داده و اونا رو به خونه نبرم.
5.لحظه هایی که دلتنگ می شید چیکار می کنید؟
دوست دارم به جایی برم که سکوت مطلق باشه و فقط فکر کنم.
6.لحظه هایی که واقعا ناامید هستید و فکر می کنید که دنیا به پایان رسیده رو چطور سپری می کنید؟
با همسرم صحبت می کنم و همیشه با نزدیکان مشورت می کنم.
7.چند فرزند دارید؟
2 پسر. بینا که امسال دوم راهنمایی می رود و زانا که 8 سال دارد.
8 .فکر می کنید پدر خوبی هستید؟
(می خندند) البته این را باید از بچه هام بپرسید.
9 . با کسی که با شما بدی می کنه چطور رفتار می کنید؟
به جز یک مورد که استادی در دوره ی لیسانس در مورد بنده ارزیابی عادلانه ای نداشت، هیچ وقت احساس نکرده ام که یک نفر به من بدی کرده، یا به من حسودی می کند(متوجه شدم که ایشان واقعا خوشبین هستند.)
10.زندگی رو چطور می بینید، آیا سخته؟ اصلا به نظر شما چیزی هست که در زندگی آسان به دستش بیاریم یا باید برا همه چیز سخت تلاش کنیم ؟
به نظرمن هر چیزی بهایی دارد و برای به دست آوردنش باید هزینه ای بپردازی. اگر چیزی رو در زندگی تصادفی به دست بیاری، ممکنه که تصادفی هم از دستش بدی.
11. دانشجو رو چطور موجودی می بینید؟
من به گفته یکی از استادان ژاپنی ام اعتقاد دارم که می گفت " همون اندازه که من به دانشجو یاد می دم، ازش یاد بگیرم". دانشجویی رو دوست دارم که از شکست خوردن ناامید نشه و هر بار که زمین می خوره، با اعتماد به نفس، بسیار شجاعتر از دفعه ی قبل بلند شه و بگه که من می تونم.
استاد از مصاحبت با شما واقعا لذت بردیم .از اینکه همچنان در دانشگاه کردستان هستید به خود می بالیم و به دانشگاهمان افتخار می کنیم. موفقیت روز افزون شما را از ایزد منان خواستاریم. از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و با خوش اخلاقی سوالهای ما را جواب دادید، از شما بسیار ممنونیم.
بخش دوم:
12. زیباترین دوره زندگی آکادمیک خودتان را که تاکنون تجربه کرده اید مربوط به چه زمانی می دانید؟
شاید سال اول دوره دکتری در ژاپن برایم جالبترین بود. زمانی که خود را در برزخی بین دو دنیای آموزشی می دیدم دنیایی که پشت سر گذاشته بودم و از آن عمیقآ تاثیر گرفته بودم و دنیایی که کاملا متفاوت و تازه بود و داشتم تجربه می کردم.
13. سطح علمی و پیشرفت های دانشگاه کردستان را چگونه ارزیابی می کنید.
دانشگاه ما در یک دهه اخیر پیشرفت بسیار خوبی داشته اما هنوز با جایگاه واقعی خود، با توجه به پتانسیلهای موجود فاصله زیاد دارد.
14. لطفا در مورد برنامه هایی کنونی وآینده تان در دانشگاه کردستان مختصرا توضیح دهید.
تلاش خواهم کرد تا بکمک سایر همکارانم به ارتقاء هرچه بیشتر جایگاه علمی دانشگاه کردستان در کشور و منطقه بپردازم و در راستای توسعه کیفی و کمی رشته های تحصیلی مهندسی برق، الکترونیک، کامپیوتر و سایر رشته های مرتبط قدم بردارم.
15. خیلی ها شما را اهل بانه می دانند, دوست دارید راجع به این شهر چیزی بگویید؟
همینطور هم است چراکه از شش سالگی در بانه بوده ام و آنجا بود که قدم به مدرسه گذاشتم. سالها آنجا زیسته و هنوز هم خانواده پدریم در آنجا ساکن هستند. بانه دارای مردمانی آگاه و طبیعتی زیباست.
16. از مشاهیر و استادانان بانه ای با چه کسانی ارتباط دارید (چه کسانی را می شناسید)؟
بانه از نظر تعداد مشاهیر فرهنگی و علمی در گذشته و حال از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و می باشد. اینجانب بر این باورم که بسیاری از معلمینم در دوره های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان از جمله این بزرگواران بوده و هستند. در حال حاضر با توجه به حوزه کاریم بیشتر با اساتیدی ارتباط دارم که در دانشگاه کار می کنند که از جمله می توان به همکارانم آقایان دکتر عبدالله سلیمی، دکتر عثمان عزیزی، دکتر حسین بیورانی، دکتر محسن طاهربانه، دکتر نجم الدین جباری و دکتر جلال خدایی اشاره نمود.
17. این مصاحبه در وبسایت بانه پدیا منتشر خواهد شد, نظرتان در مورد تاسیس و کار بر روی چنین سایت هایی توسط فارغ التحصیلان بانه ای چیست؟
تاسیس چنین سایتهایی در شرایط حاضر بسیارمیمون و ارزشمند است. این آغاز خجسته را به شما و همکارانتان تبریک میگویم و تداوم با موفقیت را برایتان آرزومندم.
18. در آخر اگر حرف خاصی در خصوص دانشگاه کردستان یا شهرمان بانه دارید, خوشحال می شیم بشنویم.
امیدوارم دانشگاه کردستان و شهرمان بانه بتوانند مسیر شکوفایی خویش را در بطن مه غلیظ دشواریها یافته و با سربلندی موانع و چالشهای موجود را پشت سر گذارند و برای شما و دیگر دانش آموختگان منطقه نیز در راه تحقق این امر آرزوی موفقیت دارم.
پ ن : سایت شخصی دکتر بیورانی در این آدرس قرار دارد.می توانید برای ارتباط با دکتر بیورانی از طریق سایت شخصیشان با ایشان ارتباط داشته باشید.
فارغ التحصیل مهندسی الکترونیک از دانشگاه کردستان است
لیست پست های آراس عظیمی پناه
باید بگم که کمتر کسی رو با اخلاق و منشهای ایشون دیدم. امیدوارم هر کجا که هستند همواره موفق و پیروز باشند.
من الان 6 ساله که دکتر بیورانی رو می شناسم و 4 ساله که با ایشان کار میکنم و در خدمتشان تجربه، اخلاق، علم و از همه مهمتر تواضع را یاد میگیرم. تا زمانی هم که ایشان اجازه بدهند در خدمت ایشان هستم. واقعا کردستان بایستی به وجود همچین افرادی افتخار کنه.
باید بگم سایت خیلی خوبی دارید براتون آرزوی موفقیت ذارم .
من رشته ام کامپیوتره و برای مشورت در یک موضوع تحقیقاتی با دکتر بیورانی صحبت کردم این اولین آشنایی من با ایشون بود باید بگم جناب دکتر با اخلاق و بسیار متین بودند . راهنمایی های جناب دکتر خیلی به من و دوستم پویان صلواتی کمک کرد . امیدوارم هرجا که هستند موفق باشند
سر بلند باشید.
جدا تحت تاثیر قرار گرفتم. تلاشها و انگیزه ای این چنینی از علاقه ای قلبی به زمینه ی تحصیلی و کاری ناشی میشود. اگر در مسیر درست زندگیمان قرار بگیریم ، هر کدام از ما نیز میتوانیم شاهکاری این چنین بیافرنیم. خوشحالم که الگوهای مثبتی چون شما هر از گاهی تلنگری بر روحمان می شوند.
متشکرم.
دکتر افتخار ملت کرد هستش.
بژی هزاران هزارجار
هه روه ها بو برای به ریزتان دکتور حسین بیورانی ده ستخوشی وماندو نه بونی ده نیرم که پروفیسوری زانستی آماره
به راستی کاتی که ژیاننامه ی ئه م جور که سانه بیخوینی ته وه بیخوود دیته میشکت که منی کوورد بو نا؟!
ان شاا... که ته واوی خه ونه کانمان بیته دی!!!
من شاگردی استاد بوم و هه تا هه تایه به بونی ماموستاییکی دلسوز و پایه به رز بو گه له که مان شانازی اکه م
اما من نمیدانم چرا برچسب بانه ای بودن به اساتید سردشتی میزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای کتر عثمان عزیزی نیز سردشتی هستند و متولد سردشتم هستند (روستای سیسر)
دکتر حسن بیورانی متولد بیوران
فردا اسم دکتر خضری و اسمعیل زاده را نیز بانه ای قلمداد کنید.................................
خودم تو دانشگاه کردستان با همه اساتید آشنایی و رابطه دارم............
خیلی زشت
متاسفم
من درحال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشدبرق-قدرت دانشگاه کردستان و از شاگردان دکتر بیورانی هستم دکتر واقعا نمونس.بابت گذاشتن این اطلاعات رو سایت ممنونم.
مهم نیست که ایشون کجایی هسنتد. اما قبول کنید مردم از مشاهیر سردشت فقط "اسماعیل سردشتی " رو می شناسن که اونم پرورش یافته مهاباد بوده نه سردشت. :-)
بنده افتخار 2 ترم دانشجو بودن این بزرگ مرد را داشته ام و تا پایان عمر به این شاگردیم افتخار می کنم.
آقای دکتر ! آرزوی خوشبختی براتون دارم
اقای دکتر با تشکر از مصاحبه خوبتون ای کاش روزی شما استاد منم می بودی
مریوان
عبداله حمزه (عبداله حمه حمزه)بیورانی خواری
.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
من هم این افتخارو دارم که دانشجوی دکتر بیورانی هستم سطح علمی ایشون بدون شک بسیار بالاست ولی از همه مهم تر شخصیت انسانی و با اخلاقیه که همه رو به تحسین وادار می کنه در تمام طول زندگیم تا به حال به هیچ کسی برخورد نکرده بودم که الگو قرار بدم ولی دکتر واقعا برای همه ما الگو شدن .من با دیدن انسانهای بزرگواری مثل ایشون به خودم و ملتم می بالم.امیدوارم نهال مقدسی که اساتیددانشکده برق کردستان کاشتن روز به روز تنومندتر بشه و باغبانان این سرا در پناه خداوند همیشه سرافراز و شادو موفق باشن.
هر که بترسد از ما نیست
البته باید بگم که الان ایشان دانشیار هستند نه استادیار.
واقعا به وجود ایشان افتخار می کنم.
دکترعلاوه بردانشمندبودن بینهایت انسان بزرگواری است.هه ربژین به سه ربه رزی.
من دانشجوي ترم دوم برق قدرت دانشگاه كردستان هستم و براي افتخار شاگردي استاد لحظه شماري مي كنم.
با آرزوي سلامتي براي ايشان و فتح قله هاي رفيع تر توسط استاد بيوراني.
وقتی که داشتم میخوندم خیلی به خودم می بالیدم که چنین کسی با چنین ابهتی داره در سراسر دنیا برامون اقتخار آفرینی می کنه و تا این حد به قله ها ی رفیع علمی دست پیدا کرده است...
دکتر بیورانی واقعا دریایی از علم و اخلاقه...من خودم چندین بار با ایشون برخورد داشتم و خیلی هم در دانشگاه ایشون رو می بینم و هر که را دیدم از خوبی های ایشون می گن
امیدوارم که نمونه دکتر بیورانی ها در بین هم زبون هام بیشتر و بیشتر بشه و مایه افتخار و سربلندی برا جامعه علمی ما بشن....
اگه بتونیم موفقیت این افرادولمس کنیم .حس میکنیم که ما هم میتوانیم.
دستتون درد نکنه که به این امر مهم پرداختید. آقای دکتر بیورانی از مشاهیر نه تنها بانه بلکه کردستانات، ایران و جهان هم هستند و قابل تقدیر.
اما کسان دیگری هم هستند که نباید فراموش کنیم
آقای دکتر عبدالله سلیمی استاد تمام و دانشمند بین المللی شیمی تجزیه -با گرایش نانو تکنولوژی- از اساتید برجسته جهانی هستند که 10 سال پیش درجه استاد تمامی را اخذ و حدود 3 سال پیش به درجه دانشمندی نایل آمدند. لطفاً یک مصاحبه هم با ایشان در سایت چاپ کنید
با تشکر و آرزوی سربلندی
بسیار گفت و گوی جالب و صمیمی ای بود، بنده دانشجوی جناب دکتر بیورانی نبوده ام ولی هر ازگاهی سعادت این رو دارم که از نزدیک زیارتشون کنم، با وجود اینکه بنده رو نمیشناسم ولی به حدی صمیمی و با محبت هستند
وجود چنین افرادی واقعا باعث افتخاره
Our people and nation of sardasht and kurdish proud to you, Good luck for you
من هم افتخار می کنم
امیدوارم همین بچه های کرد زبان خودمون بتونیم چندین استاد گرامی دکتر بیورانی و بالاتر از ایشان داشته باشیم
واقعا ایشون یه نابغن
من دو سمینار با ایشون در همایش بودم
واقعا باید به این فخر علمی در شهرتون بنازید
ایشون خیلی هم بزگوار و خوشرو هستید ا
واقعا دانشگاه کردسان و دانشجویانش بایستی به این چنین اساتیدی بببالن . امیر دانشجوی کنترل .
کاش سعادتی دوباره نصیبم شود تا که گوش جانی برای درسهایت بسپارم.دستانت را می بوسم .
شاگردت آزادعبدالهی ازدانشگاه کردستان
من خداروشکر از سال 89 با ایشون در ارتباطم و تونستم ارتباطم حفظ کننم
هرکسی با یک جستجوی ساده تو اینترنت میتونه جایگاه علمی دکتر را پیدا کنه، ولی چیزی که دکتر بینظیر کرده اخلاق گلشه و اطمینان و انگیزه ای که به اطرافیانش میده، برای من دکتر چیزی در حد نقش یک پدر را بازی میکنه، خیلی هم بهشون مدیونم و تا الان سعی کرده ام و البته خواهم کرد که یک دانشجویی براشون باشم که بهم افتخار کنه. البته خیلی بیشتر از این مطالبو به خودشون گفتم، همینو بگم که خیلس شیفته شونم، به حدی بهشون علاقه دارم که دوستان به من میگن تو مرید دکتر بیورانی هستی و ایشون شیخ من هستند.
وقتی این پیام را میذارم با قلبی آکنده از عشق به دکتر ای افتخار را داشتم که دیروز دکتر یک نسخه از کتاب جدیدشون را برام ایمیل زدن.
بینهایت به دکتر افتخار می کنم و تمام تلاشمو میکنم که بتونم همچنان شاگرد خوبی براشون باشم
زور زور خوشتم گره که دوکتور گیان
صالح احمدی، د. ارشد قدرت
خوش برخورد و متواضع