اشاره :
«Narcotics Anonymous» یا اختصاراً NA انجمنی غیر دولتی است که در ایران با نام «معتادان گمنام» از آن نامبرده می شود . NA که تاسیس آن به سال 1953 در آمریکا برمی گردد ، بدون شک یکی از بزرگترین و موفقترین NGO ها در جهان است که در حال حاضر در 134 کشور جهان شعبه داشته و بیش از 1500000 معتاد در حال بهبودی در آن عضویت دارند که جدیدترین شعبه آن به تازگی در کشور افغانستان تاسیس گردیده است . در حال حاضر بیش از ۲۱۵۰۰ گروه ثبت شده NA در دنیا وجود دارد که هر هفته بیش از 33500 جلسه تشکیل می دهند .
تاریخچه تاسیس NA در ایران به سال 1369 برمی گردد که توسط دو برادر که در یکی از شعبات NA در خارج از کشور در حال بهبودی بوده و به ایران آمده بودند ، در مرکز بازپروری قرچک تشکیل گردید . اینکه اسم آن دو برادر چه بوده؟ بهدلیل خطمشی انجمن مبنی بر تأکید بر گمنام ماندن اعضاء مؤسسه ، سوالی بی پاسخ است .هم اکنون انجمن در ایران حدود 140000 عضو در حال بهبودی دارد که هر هفته بیش از 4000 جلسه تشکیل می دهند .
تنها چیزی که برای عضویت در NA نیاز است «آرزوی قطع کامل مصرف مواد مخدر» است. در این گروه ها اعضا یکدیگر را به صورت منظم ملاقات می کنند تا به همدیگر برای پاک ماندن کمک کنند.«پاک» به معنی پرهیز شخص از مصرف هرگونه موادی است که حالت جسمی و ذهنی انسان را دگرگون می کند از جمله انواع کدئن ها ، مشروبات الکلی ، مخدرها و ... عضویت در NA رایگان است و این گروه هیچ گونه حق عضویتی ندارد .
***
در یک بعد از ظهر گرم تابستانی برای شرکت در جلسه انجمن معتادان گمنام بانه - که اطلاعیه آن را چند روز قبل دیده بودم - به مکان جلسه ، که سالن مجتمع فرهنگی بانه بود ، رفتم . در اطلاعیه ذکر شده بود که جلسه بصورت باز برگزار می شود و شرکت برای عموم آزاد است . بنابراین تصمیم گرفتم برای کنجکاوی هم که شده در این جلسه شرکت کنم . به هر حال بعنوان کسی تا حالا از نزدیک پای حرفهای یک معتاد ننشسته ، می توانست جلسه جالبی باشد .
حدود 100 نفری در سالن حضور داشتند . بعد از چند دقیقه تاخیر پسر جوانی که ظاهراً مجری برنامه است برای شروع به پشت تریبون می رود و سخنانش را اینگونه آغاز می کند :
سلام . من (الف) هستم ، معتاد !!
و حاضرینی که در چند ردیف جلو نشسته اند پاسخ می دهند : سلام ( الف ) !!
تعجب من از همین ابتدا شروع می شود . اما خیلی زود متوجه می شوم که اینگونه شروع شدن جلسات ، سنت و عرف انجمن است و هر سخنران سخنانش را با سلامی بر حاضرین و سپس اسم کوچکش با پسوند معتاد شروع می کند .
سخنران در ابتدا از حاضرین درخواست می کند که ، چون جلسه بصورت باز برگزار می شود و اصل انجمن بر گمنام ماندن است ، چنانچه خبرنگاری در جلسه حضور دارد از تهیه عکس و فیلم از مراسم صرفنظر کند و از ذکر اسامی حاضرین و سخنرانان خودداری شود.
(جلسات انجمن بصورت باز یا بسته برگزار می شود . منظور از جلسات باز جلساتی است که شرکت آن برای عموم آزاد است اما در جلسات بسته فقط معتادین در حال بهبودی حضور دارند . با احترام بر اصل گمنامی در انجمن ، من هم در این گزارش از ذکر اسامی خودداری کرده و حروف الفبایی که بعنوان سخنران ذکر شده ، حروفِ واقعی ابتدای نام سخنرانان نیست . )
سخنران الف سخنانش را با ذکر خلاصه ای از تاریخچه انجمن ادامه می دهد و بیان می کند که پایه اولیه این انجمن در شهر بانه توسط تنی چند از معتادین در حال بهبود در سال 1358 که گروهی به اسم " راهی " را تشکیل داده بودند ، شکل می گیرد .
آقای الف در ادامه از نحوه اعتیادش می گوید : " از 12 - 13 سالگی همیشه کمبودهایی را در خود احساس میکردم . دوست داشتم همیشه تایید شوم . مثل یک بیمار دوست داشتم کمبودهایم را با چیزی پر کنم . هیچوقت فکر نمیکردم معتاد شوم . فکر بسته ای که در ابتدا دامنگیرت می شود این است که به خودت میگویی تو معتاد نمیشوی ! تو پول داری ، خانواده داری پس معتاد نمیشوی ! و همین فکر بود که با وجود اینکه بین اولین مصرف من تا دومین مصرفم یکسال طول کشید اما باز به این ورطه افتادم و معتاد شدم . ترک کردن اعتیاد اصلاً چیز ساده ای نیست . برای خود من 9 سال طول کشید تا از تصمیم به ترک اعتیاد به ترک واقعی برسم ! و خوشبختانه 5 سال است که پاک هستم ."
آقای الف در ادامه به تشریح شیوه فعالیت انجمن می پردازد و اینکه اصل بر این است که NA مکانی امن و قابل اعتماد برای شخص معتادی باشد که تمایل به قطع کامل مصرف مواد دارد و با تکیه بر حفظ گمنامی شخص ، آمادگی روحی بعنوان قدمی مهم در ترک اعتیاد در شخص ایجاد شود تا بتواند با تکیه بر همیاری گروهی و گذشت و ایثار و گروه درمانی به پاکی برسد . NA ارگان مستقلی است که به هیچ ارگانی وابستگی نداشته و حق عضویتی را از اعضاء دریافت نمی کند و هزینه های مالی آن از طریق کمکهای داوطلبانه تامین می گردد.
در ادامه از سخنران بعدی دعوت می شود که به پشت تریبون بیاید
سخنران دوم به شیوه معمول خود را معرفی می کند :
سلام ، من (ب) هستم ، معتاد ! و حضار یکصدا جواب می دهند : سلام ، (ب) !
سخنران بعدی توضیح می دهد که عملکرد و شیوه کار انجمن بر پایه 12 اصلی است که در همه انجمنهای NA مشترک بوده و از این اصول بعنوان ( 12 اصل روحانی ) نام برده می شود که به ترتیب زیر است :
1 - ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگیمان غیرقابل اداره شده بود.
2 - ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر میتواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.
3 - ما تصمیم داریم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند، آنگونه که او را درک میکردیم، بسپاریم.
4 - ما یک ترازنامه اخلاقی بیباکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم.
5 - ما چگونگی دقیق خطاهایمان را نسبت به خداوند، خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.
6 - ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.
7 - ما با فروتنی از او خواستیم که کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند.
8 - ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه کردیم و خواستار جبران خسارات به تمام آنها شدیم.
9 - ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت به این افراد جبران خسارت کردیم مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند.
10 - ما به تهیه ترازنامه شخصی خود ادامه دادیم و هر گاه در اشتباه بودیم سریع به آن اقرار کردیم.
11 - ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقای رابطه آگاهانه خود با خداوند آنگونه که او را درک کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم.
12 - با حالت بیداری و روحانی حاصل از برداشتن این قدمها ما کوشیدیم که این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا درآوریم.
بعد از خواندن این اصول سخنران بعدی بر روی سن دعوت می شود
سخنران بعدی که یک مرد حدوداً 40 ساله است پشت تریبون می رود و پس از معرفی خودش بصورت معمول ، از خودش می گوید :
" در دوران مدرسه شاگرد ممتاز بودم . در 14 سالگی 6 نفر دوست بودیم که اولین سیگارم را با آنها شروع کردم . حدود 6 – 7 ماه بعد مصرف الکل را شروع کردم و طوری به آن عادت کردم که تقریباً هر روز الکل مصرف می کردم . سال 64 دیپلم گرفتم و بعد دانشگاه قبول شدم . از همان ترم اول با مواد آشنا شدم و مصرف مواد را شروع کردم . لیسانسم را که گرفتم شخصی با اعتیاد پنهان بودم که برای جبران ضعفهایم مواد مصرفیم را مرتب عوض می کردم . بعد از اتمام تحصیلاتم در سال 71 بعنوان استادیار جهت تدریس در دانشگاه انتخاب شدم . ازدواج کردم و صاحب یک دختر شدم . کارم به جایی رسیده بود که 3 – 4 بار در روز مصرف میکردم . 12 سال سابقه تدریس داشتم با کلی اعتبار و صاحب مقالات در نشریات داخلی و خارجی تا اینکه مسئول حراست دانشگاهی که در آن تدریس می کردم ، مرا با مواد در سرویس بهداشتی دانشگاه دستگیر کرد . شغل ، اعتبار ، آبرو و خانواده ام را به یکباره از دست دادم . در یک انحطاط کامل کارم به جایی رسیده بود که دیگر مصرف مواد مرا ارضاء نمی کرد و به تدخین مواد ( مصرف مواد از طریق تنفس دماغی ) روی آوردم . تا اینکه 6 سال پیش از طریق یک دوست با انجمن آشنا شده و در جلسات آن شرکت کردم و خوشبختانه در مسیر بهبودی و بازگشت به زندگی قرار گرفتم . هر چند خانواده ام را از دست دادم اما الآن با دخترم در ارتباطم و او را می بینم و همان مسئول حراستی که مرا دستگیر کرد هم اکنون از بهترین دوستانم است . "
سخنران سوم سخنانش را به پایان می برد و سخنران بعدی به پشت تریبون دعوت می شود
سخنران جوان مانند نفرات قبل خود رامعرفی می کند :
- سلام . من ( پ ) هستم ، معتاد
- سلام . ( پ)
آقای پ در مورد سنتهای انجمن توضیح می دهد و اینکه انجمن NA از سنتهای 12 گانه ای پیروی می کند که این سنتها به نحوی حافظ بقای گروهها و رساندن پیام آن است . سپس در ادامه این سنتها را توضیح می دهد :
1 - منافع مشترک ما باید در رآس قرار گیرد ،پیشرفت فرد برای جذب هر چه بیشتر اعضاء به یگانگی ما بستگی دارد .بهبود شخص وابسته به بهبودی گروه بوده و منافع شخصی نباید مدنظر باشد.
2 - در ارتباط گروهی ما فقط یک مرجع وجود دارد و آن پروردگار مهربان است . بدانگونه که خود را در وجدان گروه بیان می کند . پیشوایان ما خدمتگزار صادقند و بر ما حکومت نمی کنند . کسی در گروه رئیس نیست و خدمتگزاران از طریق گفتگو در جلسات انتخاب می شوند .
3 - وقتی که بستگان معتادان جهت کمک به یکدیگر به گرد هم می آیند ، می توانند خود را گروه جلسات خانواده های معتادان بنامند ، مشروط بر اینکه به عنوان گروه ، وابستگی خارجی نداشته باشند . تنها شرط عضویت ، داشتن مشکل اعتیاد در بین بستگان یا دوستان و تمایل به قطع مصرف است.
4 - هر گروه باید مستقل باشد و هر گروه مستقل است که شکل جلسات خود را تعین کند بجز مواردی که به خوشنامی NA لطمه بزند .
5 - هر گروه یک هدف دارد و آن رساندن پیام به معتادی است که هنوز در عذاب است.
6 - گروه ، می تواند با ارگانها و سازمانها ارتباط سالم داشته باشد اما هیچ سازمان و نهادی تایید یا رد نمی شود . و گروه وارد مسایل مالی و سیاسی نمی شود .
7 – هیچ کمکی از خارج انجمن دریافت نمی شود . گروه به هیچ عضوی متکی نیست و هزینه های اجاره مکان و ... از کمکهای داوطلبانه خود اعضاء تامین می گردد .
8 – ما غیر حرفه ای هستیم و از طریق کمک به همدیگر و تجربه های شخصی عمل می کنیم . اما کمیته ها و هیئت های خدماتی مشخص می تواند وجود داشته باشد .
9 – گروه سازماندهی و سلسله مراتب ندارد . کمیته ها از طریق برگزاری جلسات باز و ... کارهایش را انجام می دهد .
10 - گروه ها هیچ عقیده ای در مورد موضوعات خارجی ندارند و نام ما هرگز نباید وارد اینگونه مسائل شود .
11 - خط مشی روابط عمومی ما بنابر اصل جاذبه و اطلاع رسانی است نه تبلیغ . ما باید همیشه گمنامی خود را در مطبوعات، رادیو و فیلم حفظ کنیم ، خصوصاً باید مراقب باشیم که گمنامی کلیه اعضای انجمن معتادان گمنام را محترم بداریم .
12 - گمنامی ، اساس معنوی تمام سنت های ما می باشد و همیشه یادآور این است که اصول اخلاقی را به غرایز شخصی ترجیح دهیم .اصول بر شخصیتها برتری دارد . همه یکسانند و شخص درجه 1 و درجه 2 وجود ندارد و خدمت چرخشی انجام می گیرد .
بعد از اتمام توضیح سنتهای انجمن سخنران بعدی دعوت می شود .
جوانی حدوداً 30 ساله که از تجربیات خود درباره اعتیاد می گوید :
- " در کودکی یک فرد کم زور ، نحیف و گوشه گیر بودم . همیشه احساس خلاء و کمبود داشتم . از دوران راهنمایی با درست کردن باند با دوستانم سعی در پر کردن این خلاء داشتم . در کوچه می ایستادیم ، با موتور ویراژ می دادیم و ... تا اینکه به مواد روی آوردم . آرامش اوایل اعتیاد مثل سود حاصل از نزول خواری است . مثل آرامش قبل از طوفان که بالاخره دامنت را می گیرد . خانواده ام توجهی را به نحوه تربیت فرزندان نمی کردند . البته غرضی نداشتند بلکه ناآگاه بودند . من سعی داشتم شهامت و شجاعت را در مصرف مواد پیدا کنم اما کاملاً بی شهامت شدم . "
با پایان سخنان جوان ، پایان جلسه هم نزدیک می شود . پسر جوان که سن را ترک می کند ، آقای ( الف ) پشت تریبون می رود و از حضار ردیف جلو ( که همان اعضای NA هستند ) می خواهد خود را معرفی کنند :
- ( د ) هستم . معتاد . 35 روزه پاکم
- ( ز ) هستم . معتاد . 1 سال و 3 ماه و 5 روزه پاکم
- ( ر ) هستم . معتاد . 6 سال و 4 ماه و 12 روزه پاکم
- و ...
می شود از لحن بیانشان ، بخصوص در لحظه ای که تاریخ دقیق پاکی خود را اعلام می کنند ، خوشحالی و شادی زایدالوصفی را دید که نواخواسته به تو هم سرایت می کند . مثل همان شادی ای که لحظه تولد یک نوزاد ، نصیب اطرافیان می شود ...
آقای ( الف ) پس از اتمام معرفی اعضاء ، توضیح می دهد که زمان اتمام جلسه و خواندن " دعای آرامش " است . از حضار می خواهد بایستند و دستهای هم را بگیرند و دعای آرامش را همصدا بخوانند .
حضار می ایستند ، دستهای هم را می گیرند و همصدا می شوند :
" خداوندا ، آرامشی عطا فرما ، تا بپذیرم ، آنچه را نمی توانم تغییر دهم ،
شهامتی ده ، تا تغییر دهم آنچه را می توانم ،
و دانشی ، که تفاوت این دو را بدانم "
جلسه پایان می یابد . حس خوبی بر فضا حاکم است . حضار یکی یکی سالن را ترک می کنند . دختر 3 – 4 ساله ای را می بینم که خندان به سمت آقای الف می رود . آقای الف خم می شود و دخترک را می بوسد و بغلش می کند ...
یادداشتهایم را برمی دارم و در حالی که سالن را ترک می کنم ، به این فکر می کنم که ، چه خوب می شد همه همنوعان معتادم ، سرنوشتشان مانند آقای الف می شد ...
هیمن ابراهیمی نوده
هیمن ابراهیمی فارغ التحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی است . سابقه فعالیت بعنوان مدیر مسئول ، در نشریه "ژینو" را دارد و هم اکنون عضو هیئت تحریریه نشریه "ژیانه وه" است . علاوه بر رشته تخصصی اش در زمینه گرافیک و عکاسی نیز فعالیت می کند .
http://n-a-birjand.blogfa.com